پروین
پر احساس شکفتن میون صخره وسنگ
مثل پرواز پرنده توی لحظه های جنگ
روی شاخه ها نشستن به امید زندگی
از دل آینه گذشتن واسه ی دلدادگی
وسط جاده نشستن که یکی پیدا می شه
یکی با دستای خالی مرهم دلا می شه
یاد بی بهونه ی بچگی یای نیمه وقت
چیدن گلای لاله میون سنگای سخت
نه تو بیشتر از اینایی نباید تورو نوشت
نباید تورو رها کرد توی دست سرنوشت