بی وفا
بگو چی بود گناهم که قلبمو شکستی
رفتی و توی غربت با دیگری نشستی
تو که قسم می خوردی که عاشق من هستی
جای خدای عالم تو منو می پرستی
می گفتی مثل ماهم واسه شب سیاهت
می گفتی تک ستارم تو عالم نگاهت
حالا دیدی بی وفا که حرف تو دروغ بود
با اونهمه غریبی سرت خیلی شلوغ بود
غریبه بودی اما همیشه با دل من
اما دیگه تموم شد صبر و تحمل من
می رم به شهر غربت باهات غریبه باشم
واسه نگاه سنگت دیگه شیشه نباشم